خنگ شاگرد

ممنون که در عنفوان چهل‌سالگی به من یاد دادی که خودم را بیشتر از هرچیز و هر کسی، دوست داشته باشم. طی این ده سال و چند ماه، افراد بسیاری سعی کردند این را به من یاد دهند و من قبول نمی‌کردم. به من یاد دادی خودم را حتی بیشتر از تو دوست داشته باشم.

بچه ها مچکریم

بله این گونه بود که من در عرض 48 ساعت، 48 سال به عقلم افزوده شد و چیزهای انگشت شماری که مرا به این دنیا وصل می‌کرد، کمتر و کمتر شد.

شد و لیک به خون جگر شد.

به شاعر/ عصر طلایی شعر روس/ ترجمه حمیدرضا آتش بر آب

ای شاعر ! گرامی مدار، عشق مردمی را.

قیل و قال مدایح پرشور، به آنی خواهد گذشت.

قضاوت نابخزدان را خواهی شنید و خنده‌ی مردمانی سرد را

اما
تو استوار، آرام و وهم‌ناک باقی بمان.

حکم

یک قدم نزدیکتر و یا یک قدم دورتر؟

آدرین

من خاله‌ی پسری سیه مو و سیه چشم شدم.